من خیلی زود به آدما عادت میکنم و وابسته میشم. از این اخلاقم بیشتر وقتا رنج میبرم ولی با این همه بازم دوست دارم یه ادم احساساتی باشم تا یه ادم سنگدل که نه محبت میفهمه نه هیچ تعلق خاطری به کسی یا چیزی داره.از اینجور ادما هم سعی میکنم دور باشم و دوستی نکنم مگه این که دوستیامو در حد یه رابطه خیلی معمولی نگه دارم.یه همسایه داشتم که خیلی حرف همو میفهمیدیم و هر وقت دلم تنگ میشد باهاش بیرون میرفتم و حالم رو خوب میکرد.مخصوصا وقتهایی که از بعضی مسائل دلم میگرفت. چند روزیه که شنیدم میخوان تا چند ماه دیگه از اینجا برن.اصلا دوست ندارم بره خودشم همینطوره.یهو یاد خیلی سالهای قبل افتادم .روزهایی که هنوز زیر بیست سال بودم و یه وابستگی احساسی به یکی داشتم که اون هم اینو میدونست و خودش هم دوستم داشت. و چقدر اذیتم میکرد سر این که میدونست من بهش وابسته شدم.یهو یادش افتادم و تو دلم به اون روزهای گذشته خندیدم.زمان خیلی خوبه اما یه وقتهایی انگار زمان ایستاده و اصلا حرکت نمیکنه. مثل روزهایی که شوهر کردم و تا یه مدت توی همه روزهای سختم زمان هم انگار با من سرجنک داشت.ولی الان میبینم که زمان بهترین سلاحیه که میشه باهاش خیلی چیزا رو تو وجود خودت حل کنی.دست خودمم نیست همیشه ادمای احساسی رو بیشتر دوست داشتم و دارم.

خیلی ,زمان ,دوست ,داشتم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نقد بهائیت عزم موزیک جدید شعبانی جامعه مجازی کلیک چت آیه رئیسیان وبلاگ حمید هیراد / دانلود آهنگ و فول آلبوم حمید هیراد خدمات اینترنتی پاور کافی