دیروز بعد چند وقت با یکی از دوستام رفتیم استخر.خیلی حالم رو خوب کرد عاشق شنام اصلا دیدن اب بهم خیلی حس خوبی میده و خیلی ارومم میکنه مخصوصا صدای موج که بشدت هم دلم هوای دریارو کرده.تصمیم گرفتیم هفته ای دو بار رو مرتب بریم استخر.بعد استخر هم رفتیم یه سر بیرون و چند تا مغازه همیشگی که میریم واسه لباس.یکی دو تا لباس خونگی هم گرفتم.بعضی وقتها از دست مردا انقدر عصبانی میشم که دلم میخواد همشون رو بکشم . اصلا فکر میکنم این بشرها چیزی به اسم احساس ندارن ولی وقتی نامزد دوستم رو میبینم میگم نه بعضی مردها هم احساس دارن. انقدر قشنگ در مورد لباس و حتی رنگش واسه دوستم نظر میده و نظرشو میگه که گاهی تعجب میکنم مگه میشه مرد انقدر با احساس باشه هه.و مهمتر از اون کلماتی که به دوستم میگه مخصوصا وقتی که پشت تلفن حرف میزنن و زنگ میزنه و میپرسه کجایی و چکار میکنی.گاهی فکر میکنم رابطشون رابطه زن و همسری نیست و انگار هنوز تو زمان نامزدی هستن.خیلی جالبه واسم که زنش رو خیلی خوب میشناسه و میدونه کدوم جمله چه زمانی بهترین نیازه یک زن هستش.مثل کلمه دوستت دارمی که میتونه یه زن رو گاهی به بالاترین اوج لذت و خواستن برسونه
خیلی ,استخر ,دوستم ,میکنم ,گاهی ,لباس ,رفتیم استخر منبع
درباره این سایت